مخمس بر غزل صایب تبریزی خواجه مست کر و فر و شان دربار خود است مولوی در بند پیچ و ... ادامه مطلب »
ترنم: از استاد ظهورالله ظهوری
یک برگ سبز در تن من این خزان نماند هرجـــــــا که پرزدم اثری زاشیان نماند شب شعله ای خموش همی ... ادامه مطلب »
تبسم :از استاد ظهورالله ظهوری
قطــره قطـره می چکی تاآنکه باران میشوی در وجــودم چـشمـه و دریا و توفــان میشوی میگـــریزد شعـــله هــــــ ـایت تا ... ادامه مطلب »
مخمس برغزل بیدل علیه الرحمه از طبع جمشید شعله
اعتبار خویش تاکی نزد دونان کم کن پیش پای سرخم چندی چرا سر خم کنم گوشۀ عزلت بگیرم خویش را ... ادامه مطلب »
ای شب
فرستنده : هنگامه پیامی ای شب ای عروس سیاه پوش اسمان که به هر تار گیسویت ستاره می بندی و ... ادامه مطلب »
شاملو
فریدون مشیری
کوچه بی تو، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار ... ادامه مطلب »
حافظ
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش شکنج زلف پریشان به دست باد مده ... ادامه مطلب »
تخیل حالت تنهایی
جمشید شعله دوش با حالت تنهایی و احوال زبون با سر پرشده سودا و دل غرقه به خون داده عقل ... ادامه مطلب »
فردوسی
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد ادامه مطلب »
یک ورق از کتاب غم
یک ورق از کتاب غم مرحوم جمشید شعله مدتی چیزی کم هشت سال را به زندان های دهمزنگ و پلچرخی ... ادامه مطلب »
جمشید شعله
کارم ز بخت تیره به سامان نمیشود دستم جدا ز چاک گریبان نمیشود از غم به خون گره زده این ... ادامه مطلب »
همدم من
همدم من سر الفت نه تو داری و نه من متقابل حسن نیت نه تو داری و نه من شادکامی ... ادامه مطلب »
یگانۀ من
یگانۀ من زمن گریختی و تلخ شد زمانۀ من به خاک شد سر و سودای عاشقانۀ من فروغ و نور ... ادامه مطلب »