دو سال قبل از امروز فرهنگیان و مطبوعاتیان کشور به خصوص مردم فرهنگ دوست ولایت هرات بخاطر از دست دادن یکی از شناخته شده ترین شخصیتهای فرهنگی شان به عزا نشستند. این شخصیت فقید مرحوم مغفور سیف الدین مستمند سلجوقی روز نامه نگار و جورنالیست توانا ی عرصه مطبوعات افغانستان بود.
مرحوم سیف الدین سلجوقی بسال یکهزارو سه صد وشش هجری شمسی درمحله پا یحصارهرات جوارقلعه اختیارالدین چشم به جهان گشود.مرحوم تعلیمات مقدماتی راقبل ازشمول به مکتب نزد پدر دانشمند ش مرحوم مفتی سراج الدین سلجوقی به انجام رسانیده تعلیمات ابتدایی و ثانوی را درمکتب رشدیه هرات تکمیل وجهت ادامه تحصیل در رشته نظامی عازم کابل شد اما نسبت وفات مادر ومریضی پدر مجبور به ترک مکتب حربیه شده بخاطر مراقبت از پدر بزگوارش واپس به هرات عودت نمود. درایام اقامت کابل ازمصاحبت برادر دانشمند شان استاد صلاح الدین سلجوقی استفاده و بهره کافی گرفته بنا به تشویق آن بزرگوار به عالم مطبوعات و نگارنده گی علاقمند شد.
بعد از مراجعت از کابل درشرکت ارزاق و بعدا مسلک مقدس معلمی اشتغال یافت در پهلوی آن عضویت انجمن ادبی را کمایی واز کمک به مطبوعات نوپای ولایت هرات غافل نمانده طور رضا کار به مقاله نویسی تهیه گزارشهای خبری و فرهنگی پرداخته نام مستعارمستمند را برایش برگزیدکه تا مدتها نوشته ها وگزارشات مرحوم به همین اسم در نشرات وروزنامه هابه چاپ میرسید. مدتی بعد مسئولیت دفتر نماینده گی آزانش باختر رانیزدر هرات به عهده گرفت. مرحوم مستمند سلجوقی از حافظه و قوه فرا گیری خیلی قوی بر خوردار بوده با گوش دادن یکبار به رادیو یا بیانات طویل بیانیه دهنده گان و نطاقان بلافاصله همه مطالب ایراد شده را بروی کاغذ پیاده میکرد.در ان زمان یعنی بین سالهای یکهزارو سه صد وبیست وپنج وسی و پنج در اکثر ولایات کشور منجمله هرات رادیو یکی از وسایل لوکس و گرانقیمت بوده حتی کارمندان مطبوعات که میبائیست از طریق ریاست مستقل مطبوعات به این وسیله ضروری دسترسی میداشتند.از داشتن آن محروم بودند.مرحوم مستمند سلجوقی در شبهای گرم تابستان وسرمای جانسوز زمستان تازه ترین رویدادهای کشور وجهان خارج را با گوش دادن به بلند گوهای اویخته شده در نزدیکترین چهار راه محل سکونت شان تهیه و نوشته انرا همان شب به اختیار حروف چین های مطبعه دولتی هرات قرار میداد تا در روز نامه صبح شهریان هرات تازه ترین جریانات کشور وجهان را در روزنامه اتفاق اسلام مطالعه نموده بتوانند. با این کار توانفرسای مرحوم مستمند سلجوقی روزنامه اتفاق اسلام بعد از نشرات مرکز یگانه نشریه حاوی تازه ترین اخبار وگزارشات بود.
باری مرحوم محمد داود در زمان صدراتش طی سفری به هرات سخنرانی مفصل وطویلی در محضر شهریان هرات ایراد و فردای آن حین مطالعه روزنامه اتفاق اسلام متوجه نشر تمام محتوی بیاناتش در آن روز نامه شد. چون مرحوم بحیث صدر اعظم کشور از عدم موجودیت دستگاه ضبط الصوت در نماینده گیهای ریاست مستقل مطبوعات در ولایات اطلاع کافی داشت از والی هرات جویای نام تهیه کننده گزارش مذکور شده بود. مرحوم محمد داود خان شخصا مرحوم مستمند سلجوقی را به حضور پذیرفته به عنوان قدردانی وتشویق هماندم قلم شیفر نوک طلای خودش را به مرحوم مستمند اهدا وبه ریاست مستقل مطبوعات هدایت داده بود تا مرحوم مستمند سلجوقی را با اهدای تقدیر نامه مورد تشویق قرار دهند.بعد از این تاریخ مرحوم مستمند به اساس تقاضای ریاست مستقل مطبوعات از بخش معارف منفصل و
رسما به مطبوعات منثقل شد. اندکی بعد در زمان تصدی مرحوم میر امین الدین انصاری بر روزنامه ا تفاق اسلام مرحوم مستمند سلجوقی بحیث محرر روزنامه مذکور ارتقای وظیفه نمود. بسال یکهزار وسه صد وچهل شمسی از هرات به مرکز فراخوانده شده مدتی را درمدیریت پروگرامهای رادیو افغانستان انجام وظیفه و بعدا به مدیریت مطبوعات ولایت قطغن تقرر حاصل نمود.
مرحوم مستمند سلجوقی به ادامه ماموریت در ریاست مستقل مطبوعات که بعدا به وزارت اطلاعات وکلتور تغیر نام یافت درپست های اتی انجام وظیفه نموده است.
مدیر مسئو ل مجله ادبی هرات
نگارنده مسئول روزنامه دیوه جوزجان ومدیر مطبوعات انولایت دو مرتبه.
نگارنده مسئول روزنامه فاریات ومدیر مطبوعات آنولایت
معاون مطبوعات ولایت هرات
نگارنده مسئول روزنامه بیدار ولایت بلخ
نگارنده مسئول روزنامه اتحاد بغلان ومدیر مطبوعات انولایت دو مرتبه.
نگارنده مسئول روزنامه بدخشان ومدیر مطبوعات انولایت
نگارنده مسئول روزنامه سنائی و مدیر مطبوعات ولایت غزنی
مدیر نشرات ولایات در مرکز وزارت اطلاعات وکلتور
معاون ریاست مطابع کابل
معاون ریاست آریانا دایره المعارف و عضو تحریر آن
نگارنده مسئول روزنامه پروان ومدیر مطبوعات ولایت پروان
مرحوم مستمند سلجوقی در هریک از روزنامه ها ومجلا ت که مسئولیت نگارنده گی انرا بعهده داشت با ابتکارات و نو اوری ها وتشویق نویسنده گان جوان با نشر نوشته ها.مقالات واشعار انها وحذف مطالب تکراری وخبرهای کهنه از نشرات دراتقای کیفیت نشریه زحمات قابل قدری را بخرچ میداد همینطور ازدیاد تعداد صفحات نشریه وتغیرات مثبت در قطع وصحافت انها باعث میشد تعداد متقاضیان واشتراک کننده گان به دو برابر افزایش یابد.مرحوم مستمند درکنار روزنامه نگاری داستان نویس وطنز نویس موفقی هم بود قصه ها. داستان ها و طنزهای زیادی ازمرحوم به اسم مستعار درنشرات کشور به چاپ رسیده.مرحوم درطنز هاو داستانهایش نابسامانی های اجتماعی فساد و مظالم عمال دولت وزرومندان رامنعکس میساخت.جوانان زیادی از اثرتشویق ورهنمایی های دلسوزانه وخردمندانه مرحوم مستمند به کار مطبوعات علاقمندی حاصل نموده که عده از انها جورنالیست های موفق ونویسنده گان توانای شدند. مرحوم مستمند ارزو داشت تا داستانها وظنز هایش را درمجموعه جداگانه به چاپ بسپارد اما نسبت اختناق وفضای وحشتی که نظام الحادی ثور بر مردم تحمیل نموده بود تمام یاد داشتهاونوشته هایش رااز دست داد با انهم درصد د بود تا بااستفاده از ارشیف وزارت اطلاعات وکلتور کاپی انهارا تهیه وبه چاپ ان اقدام نماید اما شرایط نا مناسب امنیتی نه تنها این اجازه را نداد بلکه خود مرحوم نیز به کاروان مهاجران پیوسته راه غربت رادرپیش گرفت. در ایام هجرت با نشرات بیرون مرزی همکاری داشته مدتی را بحیث عضو دارالانشای ستره محکمه حکومت موقت انجام وظیفه نمود.
با سقوط نظام الحادی واپس به زادگاهش شهرهرات عودت نمود.از اینکه از سابقه دارترین اعضای انجمن ادبی بود ادب دوستان هرات بدور مرحوم جمع واز مشوره و تجارب ارزشمندش در تجدید فعالیت انجمن ادبی استفاده شایان نمودند.
مرحوم مستمند سلجوقی برعلاوه اینکه شخصیت سخن سنج سخن دان وقلمزن توانایی بود معلومات وآگاهی کافی و مفیدی نیز از حوادث و رویداد های تاریخی اواخر صده نوزدهم و اوایل صده بیستم خورشیدی کشورو اطلاعات ارزشمندی ازخصایل و ویزه گیهای ارباب دولت سیاسمداران ورجال آن زمان داشت.این معلومات راقسما ازمطالعه کتب تاریخی وبیشتر ازمصاحبت پدر دانشمند و برادرش علامه سلجوقی آموخته بود. دانش جویان ومحققیق واقعیتهای تاریخی از صحبت ومجلس مرحوم مستمند منحیث ماخذ ومنبع استفاده میبردند.
احترام ومحبت ادب دوستان وفرهنگیان هرات نسبت بمرحومی سبب شد ایشان را بنماینده گی از جامعه فرهنگی حوزه جنوبغرب به لویه جرگه قانون اساسی بکابل بفرستند. همینطور بنا به تقاضای شهریان شریف هرات مدتی ریاست افتخاری انجمن شاروالی هرات را نیز به عهده گرفت.
بعد از هشتاد سال زنده گی باثمرو بربار که بیشتر آن بخدمت معارف وفرهنگ سپری شد بتاریخ بیست وششم اردیبهشت سال یکهزاروسه صد هشتادوهفت هجری خورشیدی دعوت حق رالبیک وبدار بقا شتافت. روحش شاد و خداوند از راضی باد. آمین
بعــد از وفــات تربت ما برزمین مجوی
درسینه های مردم عرف مزارماست
نوشته سیاوش هروی از
|