وکیل محمد عیسی خان تخاری

وکیل محمد عیسی خان تخاری

Print Friendly

وکیل محمد عیسی خان تخاری
بزرگ خردمندی از تبار ما
وکیل و نماینده یی مردم در دورهٔ ۱۲ عصر سلطنت، مامور، ولسوال و معزز و متنفذ و بزرگ قوم، مرحوم محمد عیسی فرزند مرحوم عصمت الله متولد سال      هجری خورشیدی، از شماری آنانی بود که به سرفرازی و شهامت و عزت هم ماموریت کرد و هم در میان مردم خود با آزادگی  زیست.
وقت درس و مکتب و نوجوانی های وی که مصادف به عصر سلطنت و صدارت شاه محمود خان و سردار محمد داود بوده ، از چاه آب تا خان آباد و از آنجا هم در مکتب اصول د   یر در کابل دروس خودرا پایان داده و به ماموریتهای مختلف در ادارات قطغن و بدخشان توظیف و دوباری هم بحیث ولسوال در چک وردک و گلبهار انجام خدمت نموده است.
دور زندگی وی مثل سایر شخصیتهای ملی کشور فراز و نشیبهای خودرا داشت. یک وقت اگر عده یی معدودی ازین جمع یعنی مرحوم زمان الدین خان علاقدار ، محمد عیسی خان تخاری، مرحوم حاجی حاجی عین الدین خان عینی ، علی احمد خان مشهور به مامور مالیه ، الحاج امان الله بشری ، مرزا حبیب الله خان برادار مرحوم شیخ احمد خان گدامدار،‌ الحاج قادر خان فارد پسر مرحوم مرزا تیموربیگ ، جناب عبدالروف عبهر ، پوهاند عبدالقیوم قویم و تنی چندی ازین بزرگان هرکجایی ماموریتهای داشتند، در واقع عزت و حرمت چیاب بوده اند و هرکه به هرشکلی در خدمت مردم.
محمد عیسی خان تخاری که دریکی از امن ترین عصر یعنی دوره قانون اساسی و شاهی مشروطهٔ افغانستان بحیث وکیل پارلمان انتخاب و به شورای ملی راه یافت ، از شمار وکلای وطنپرست و خدمتگار مردم و پاکنفس و با وقاری بود.
موصوف با جرات و دانش و جذابیتی که داشت بزودی وکلای محترم شمال را با خود هم جلیس و همفکر ساخته و در موارد مهم تصمیم گیری های پارلمان موقف مردمی خودرا هرگز به هیچ قیمتی عوض نکرد.
در جریانات و اجرآ ات وظیفوی ،  اوشان  بزودی با نجیم آریا و شهید محمد هاشم میوند وال صدراعظم وقت که از شخصیتهای بزرگ و مطرح آنعصر بودند بساط دوستی برچیده و باری هم توانست با اعمال نفوذ خود مرحوم ستار شالیزی وزیر نیک نام داخله یی عصر سلطنت را به مهمانی و باز دید از احوال مردم چاه آب به این حکومت محلی ببرد تا از وضع و مشکلات مردم از نزدیک دیدن نماید.
یکی از داستانهای خونگرمی های زندگی خودرا در محبس چیاب چنین شرح میداد:
جمعه گل خان نایب الحکومهٔ قطغن و بدخشان که در آنقوت مقر نایب الحکومگی بغلان بود، در یکی از رخدادهای قومی و کشمکش های پره و جنبهٔ (جنپهٔ) آنعصر که مرحوم جمشید شعله با یکتعداد برادرهایش و بزرگان قوم حدود شصت تن به محبس چیاب محبوس بودند، مرحوم محمد صالح نجم برادر داکتر فتاح نجم طبیب اعلیحضرت ظاهر شاه، حاکم چاه آب بود. محبوسین که همه بزرگان قوم و شخصیتهای مطرح آن محیط بودند و زور دانش و قوت قومی جمشید شعله هم در سطح افغانستان به همه معلوم بود، شامها از خانه های معززین چیاب نان آورده میشد و این جمع  بر سر سفرهٔبزرگی  غذا می نشستند خود شکل و منظرهٔ یک مهمانی را داشت.
درین لحظاتی که همه مصروف صرف غذا بوده اند، حاکم ، مرحوم محمد صالح نجم به دروازهٔ اتاق محبس آمده و ایستاده میشود و خطاب به مرحوم معاونصاحب جمشید شعله، بی ادبانه  حادثهٔ قتل شخصی بنام حاجی ظریف را که در مربوطات نهرین بغلان  بقتل رسیده، اتهام میبندد.
قبلا معاون صاحب مرحوم جمشید شعله به سپاهی ها و همیاران محبسش گفته بود که حاکم به تحریک نایب الحکومه در راه اندازی یک دسیسه است و شما همه متوجهی سلاح کوت و خزانه باشید که این امانت درست نگاه شود و به آنها تعرض صورت نگیرد. یعنی خزانه و سلاح کوت باید مصون باشد.
زمانیکه حاکم چنین پیش آمد میکند  مرحوم جمشید شعله، با بسیار محبت به حاکم میگوید که حاکم صاحب نان تیار است بیایید بفرمایید با ما نان نوش جان کنید.
حاکم که پروگرامش از قبل ترتیب اثر خودرا داشت، اهانت آمیز چیزی که میگوید، از جمع همه محبوسین که شامل برادران و شصت تن از معززین قوم جمشید شعله بودند، محمد عیسی خان تخاری بدون درنگ و بدون آنکه به او از طرف معاونصاحب امر شده باشد مشت اول را به دهن و بینی حاکم حواله میکند. حاکم عصر سلطنت و صدارت خانوادگی به شکلی فرصت گرفته و فرار میکند و به حرمسرا پنهان میشود و دیگران همه از خزانه و سلاح کوت نگهداری میکنند تا آسیبی نرسد.
اما چیزی دیگری که به حاکم بسیار غیر مترقبه و هراس انگیز جلوه میکند اینست که جناب حاکم از بالای بام خود متوجهی موجی از مردمی میشود  که در دشت میری به زمینهای جمشید شعله که حدود کمتر از دوصد جریب زمین است مصروف درو اند و میبیند که این مردم زمینهای اورا بشکل مجانی یعنی حشر قومی درو میکنند و خاک و چنگ چشمگیری از آنجا بالاست.
این وضع یعنی همنوایی و پشتیبانی مردم سبب میشود که جناب محمد صالح نجم فردای آن روز  قبل از نماز صبح با اراکین خود چیاب را ترک میگوید.

بهر صورت زندگی این قبیل شخصیتهای ملی موارد زیادی را دارد که به بیوگرافی های آنها میتواند غنا بخشد و اما درین رخنامهٔ مجازی که فرصت را غنیمت دانشته یادی از آن بزرگ صورت گرفت به همین بسنده نموده و یادشان را گرامی و روانشان را شاد آرزو میکنیم. من الله توفیق

درباره‌ی داکتر جمراد جمشید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شد.خانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>